هواللطیف

هرچی میخوام ا زیه جا لطف خدارو شروع کنم میبینم قبلتر هم داشته

چه ضایع که همیشه یادم میره

خدایا ببخش این ناشکریها و فراموشیهارو

اگه به اولین خاطره خداییم برگردم احتمالا پنج شیش ساله بودم روپای مامانم خوابیده بودم

اقای مسجد داشت میگفت باید عاشق خدا بود سر رو دامنش گذاشت

و من فکر میکردم یعنی همینجوریکه سرم رو دامن مامانمه واین برای همیشه در ذهن من موند سر در دامن خدا گذاشتن عاشق خدا بودن

حرمهای اقا علی بن موسی الرضا هم با کتیبه ها ی اطرافش اسماالحسنی چیزی که از قدیم یادمه عشقه با اسمالحسنی بود چیزی که الان خیلییییییییییییییی ازش دورم صد رحمت به بچگیمون هرچی لطف خدا بیشتر میشه ما در دوری .فرار ازش سبقت میگیریم

وبعد اشنایی با اقاسید و کانون و مشهد کانون

ویه شب با بچه های کانون  که اقا علی بن موسی الرضا عنایت کرد و حس کردم محبتش تو قلبم یه جور دیگه شد و این شروع دیدن مهربونیهای اقام بود شایدهم شروع اذیتهای من و رافتهای اقام 

               اللهم عجل لولیک الفرج            

¤ نویسنده: شمیم یاس

هواللطیف

سلام به لطفش که هردم برمن فرود می آید و بلاهارا از من دور میگرداند انقدر مخفی که هیچی نمیفهمم

خیلی دوست داشتم بحث الله شناسی رو ادامه بدم ولی ..میخوام الطاف الهی رو بنویسم

یه نسیمی که همیشه هست و کم دیده میشه

اونایی که به خودم کرده

دلم نمیخواد یادم بره

که هیچ هیچ هیچم و وقتی خودش بخواد استادی کنی چه میکنه

توماه مبارکی چند رو زاقا علی بن موسی الرضا سلطان قلب و عقل و همه وجود ما طلبید رفتیم پابوسش

دوباره که میرم یه روزش شدید حالم گرفتست کلی با اقا سرو کله میزنم حس میکنم اقا دلگیره کلی میگردم علت پیدا کنم اخرشم میبینم انقد علت برا دلگیری اقا هست که اگه بخواد همینجوری باهام تا کنه چیزی ازم نمیمونه کریمی گفتن ابن الکریمی عبدالکریمی

ولی همون یه روز قاطی بودن کلی کرامتش میرسه فقط بعد سفر

این دفعه هم اعصاب خورد دیگه گیر به خود اقا اینهمه صدا میکنم جواب نمیدی جواب دنیا همه رو میدی من خودتونو میخوام کلی عصبانی و بی ادبی که بخوره توسرم از بس غر میزنم تا اینکه اومدیم با همه ضایع بازی ها تهران

بچه ها گفتن بیاین بریم حوزه قبلا یه سری نوار از خانم شنیده بودم ولی خیلی اشنایی نداشتم درین حد که یکی که دوستشم  داشتم میرفته و و تعریف میکنند و ..

روز اول اواخر ماه مبارک بود استاد همش میگفت هوای زائرای اقارو داشته باشین

هرچی فکر میکردم زائرای اقا علی بن موسی الرضا و اینجا...

کلی درو دیوارعکس حرم اقا بود اومدم دم در دیدم سلام اقاروزدن عکس بزرگ حرم سردر حوزه هم اصلا به اسم اقا متبرکه حوزه اقا یعنی استاد خود اقا

من حتی میخواستم وارد بشم ندیده بودم اسم حوزه چیه

مونده بودم تو کف کارای اقا معلوم شد زائرا هم مهمونای ماه مبارکی حوزه بودن چون ازاد میومدن میگفتن اینا زائرای اقان که بچه های حوزه هواشونو داشته باشن

اینجوری شد که من بیسعادت یه دفعه افتادم وسط حوزه

حوزه ای که با بقیه حوزه ها کلا خیلی فرق میکنه نمیدونم وارد تیپ حوزه بشم یا نه ولی یه نکته جالب داشت برعکس همهجا فردی که با مانتو روسری بیادو بهش هیچی نمیگن افراد با هرپوششی میتونند وارد بشن البته دیگه با پوشش بد که نمیان  ولی این نکته خیلییییییییی جالبی بود فیض رو منحصر نمیکنند شاید دلی صورتی ببرد نه صورتی سیرتی...

وقتی شاگرد خداو اقایی سوالی که توذهنت میاد خودشون جواب میدن

خیلی شده تا به نظرم رسیده از کتابی سخنرانی کلامی یه موقع یه چیزی ادم گوش میده هیچ ربطی به سوالش نداره ولی جوابش توشه اینو بیشتر سر سخنرانیهای اقا سید تو ماشین که هر دفعه توراه میرفتم بهش رسیدم

حالا هم سرکلاس های حوزه

عنایت خاص اقا علی بن موسی الرضاست مینویسم فراموش نکنم این الطافشو که این چند وقته حس کردم

اگه تواین سه ماه اقا لطف نکرده بود دقیقا الان تو تیمارستان امین اباد احتمالا بهترین جایی که ممکن بود باشم بودم از بس پیچش دنیا و عقباش شدیده این تهرون

انشالله میام الطافشو میگم امیدوارم خدا این نیت رو با اسم لطیفش لطیف کنه

اللهم عجل لولیک الفرج

¤ نویسنده: شمیم یاس

هوالعشق

سلامی به لطافت آب دریا وقتی تو وجود آرومش فرو میری

در بحر قربت یک ماه مهمونم کردی پذیرایی کردی

غافل بودم مسامحه کردی

خراب کردم چشم پوشیدی

خواب بودم کنارم بودی

بیدار بودم در اغوشت بودم

خوش بودم نمیفهمیدم

حالا که رفتم بارمو برا یه سال بستی گذاشتی رو پشتم

نمیدونم چی دادی

ولی میدونم کریمی خیلی کریم

من لایق هیچی نبودم

تو به من نیگاه نکردی و بخشیدی

و من به تو نیگاه میکنم و غافلم

شرمندتم به اندازه همه عالم

فقیرم

فقیر فقیر فقیر

مهمونی که یه ماه کنارت بوده رو که رها نمیکنی بین  دشمناش؟

ببین  اسب نفسم شیهه میکشه ببین شیطون خنده کنان به طرفم میاد

خداجون من برا توام حراجم نکن

رهام نکن بین اینا تنهام نذار

خداجون من بیمه اهل بیت توام

خداجون فراموشم نکنیها

خداجون نذار فراموشت کنم

نذار ازت دور شم

نذار رهات کنم

نذار

خداجون بفاطمت

به پدر فاطمت

به همسر فاطمت

به فرزندان فاطمت

خداجون انتخابم کن  من که لایق تو نیستم ولی کرامتت لایق میکنه میپسنده ظرفیت میده

 کن فیکون میکنه

خداجون بسازم برا خودت خداجون

خداجووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووون

اللهم صل علی محمد و ال محمد وعجل فرجهم یا حسین

اللهم عجل لولیک الفرج بفدای مولای غریبمون یامولا علی ادرکنا بظهورالحجـه

¤ نویسنده: شمیم یاس

هوالعشق

منم و درد ندیدنت

منم و درد نبودنت

منم و درد بغضهایی که خفم میکنه یه روزی

منم و درد نفسهایی که از دلتنگی نه میره و نه میاد روزی

منم و قلبی که از تنگی و خستگی وایمیسه روزی

منم و تو ولی تویی که نیست

منم وتو ولی تویی که حست نمیکنم

دلم از دستت گرفته

من بدم تو چرا ..........

من غافلم تو چرا عهدمون .........

من قراره ادم بشم توچرا ..........

روم زیاد شده چرت و پرت میگم؟

برا اینکه مهربون بودی

مهربون بودی

مهربون بودی

دلم گرفته که مهربونیات رو حس نمیکنم

دلم گرفته نگاهات روم سنگینی نمیکنه

دلم گرفته رهام کردی به حال خودم

دلم گرفته که هیچی ازت حس نمیکنم

نگو بهم نگو .که نمیشه .نگو بهم نخواه. که نمیشه

اگه نازه میخرم

اگه درد میخرم

اگه مرگه میخرم

هر چی میخواد باشه ولی نیگاتو برنگردون

من طاقت نبودنتو ندارم

بعد نگی نگفته بودی

اگه نیگام نکنی...............

بخودت قسم که این کارو میکنم

دوست داری امتحان کن

نکنه ازم خسته شدی

نکنه ازم نا امید شدی

من که هرجا برم بر میگردم

من که جز تو نمیخوام داشته باشم

اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم یا حسین

اللهم عجل لولیک الفرج بفدای مولای غریبمون یا مول علی ادرکنا بظهورالحجة

¤ نویسنده: شمیم یاس